برای نوشتن داشتن حرف،داشتن مخاطب و خیلی چیزای دیگه لازم ِ که اگر همش رو هم داشته باشم
حوصله اش رو ندارم.حتی خودمم بعضی وقتها یادم میره یه ملوسک ی هم داشتم و بعضی وقتها هر روز
اپ می شده،همیشه تو سخت ترین دوره های زندگی فلسفی ترین و به ظاهر اروم کننده ترین جمله
ادم بزرگ مهربونا اینه که گذشت زمان "حل" می کنه. اما اینکه تو رو در زمان حل می کنه یا زمان رو تو،تو
یا مشکل رو دقیقا" همین زمان بهت می فهمونه که فقط شدت درد موضوع رو برات در زمان های مختلف
بالا و پایین می بره نه قرار حل ش کنه نه قرار ِ تو رو حل کنه.
مطمئن باشید اخرین دلیلم برای ننوشتنم بی دردی ِ،درد و دل درد ودردِ دل همیشه هست
اما همیشه نمی شه همه چیز رو گفت به هزاران دلیل که برای من بعضی وقتها مهمترینش
حس بیگانگی با یه سری نظرات و ظرز فکرهاست که شاید از من خیلی بهتر باشن اما تا امروز
نتونستم به اون شکل که اونها یا بعضی از شماها بهش نگاه می کنید نگاه کنم برا همین بیشتر وقتها
تو این چند ساله سکوت همیشه وقت نوشتن بی حوصله گی بر علاقه ای من غلبه کرده.
......................... .
تو ارشیو این لاگ یه چیزایی هست که بزرگ و کوچک شدن خودم رو خیلی صاف می تونم توشون ببینم
این نکته و نکته بعد که بعضی از خواننده های این لاگ هست که هنوزم هم گاهی از روز عادت سری به این
لاگ می زنند باعث می شن که هنوزم مثل الان بشینم و احساس رو تایپ کنم.
...................... . .
فکر کنم بس باشه .
در اخر مطمئن باشید هنوزم هم ادعای منتظری رو یدک می کشم و دعای ظهور رو زمزمه می کنم
برای ظهور مردی که نمی زاریم ببینیمش دعا کنید
................................ ...
برای داداش هم فاتحه بدید دست مهدی عج پشت همه آرزوهاتون.
برچسب : نویسنده : malosak38 بازدید : 113