پاییز1400

ساخت وبلاگ

همین که اول پاییز رفته ای یعنی
هجوم غربت من را کشانده تا دشت
به جان هر دوی مار
ا قسم نخور عشقم
به جان هردوی ما باز برنخواهی گشت
بارون نیاد پاییز نخواد بغض منو کی میتونه خالی کنه
بی زخم و زهر به کل شهر حال منو کی میتونه حالی کنه
هم گریمی هم خندمی چشای تو مرز بین مرگ و بودنه
میفهممت قد غمت فهمیدن تو مث گلوله خوردنه
♪♪♪
نه جونمو بگیر نه پای من بمیر منو همیشه زندگی زده
صدا اگه صداس خدا همون خداس چرا همیشه حال ما بده
تو فرصت کمت نفس کشیدمت که زندگیتو زیر و رو کنم
به حاطر خودم شبیه تو شدم که آرزوتو آرزو کنم
♪♪♪
ماهارو بغضمون یه شب میکشه
ببین دل من و تو به چی خوشه
به چی خوشه
ته سکوت ما به چی میرسه
صدای ما به گوش کی میرسه
به چی میرسه
♪♪♪
نه جونمو بگیر نه پای من بمیر منو همیشه زندگی زده
صدا اگه صداس خدا همون خداس چرا همیشه حال ما بده
تو فرصت کمت نفس کشیدمت که زندگیتو زیر و رو کنم
به حاطر خودم شبیه تو شدم که آرزوتو آرزو کنم

|+| نوشته شده توسط علی در چهارشنبه بیست و هشتم مهر ۱۴۰۰  |

سلام دارم برمی گردم بنویسم...
ما را در سایت سلام دارم برمی گردم بنویسم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : malosak38 بازدید : 126 تاريخ : يکشنبه 5 تير 1401 ساعت: 13:08