دهه سوم پست اول

ساخت وبلاگ

سلام به همه کسایی که ترجیح دادن چند دقیقه ای از عمرشیرینشون رو اینجا سپری کنند.

قبل از اینکه شروع کنم چندتا نکته رو بگم و از این به بعد ملوسک رو بالا نگه دارم:

نکته های مهم :

1.مخاطب تمام نوشته هام اول خودم و دلم هستیم و بعد من ِ چند سال بعد.

2.این زمان رو برای ادامه دادن تو وب انتخاب کردم چون زمانی ِ که پرحرفم و نمی تونم که ننویسم .

3.این نوشته ها نه ویرایش شده هستن نه حتی قبل از انتشار یک بار هم می خونمشون من حتی برگه امتهانم رو همه بعد از تموم شدن دوباره نخوندم برای اینکه دلم رو ترجیح می دم پس غلطهای املایی و نگراشی رو به بزرگی خودتون ببخشید.

4.نوشته هام بیشترش از دل خودمن اما هرجا بالای شعری یا متنی ستاره * دیدید یعنی این متن کپی شده ولی حرف دل منم هست.

5.هنوز هم مخاطب اصلیه این وبلاگ مهدی عج پس از اقامونم می نویسم.

6.در قسمت فریاد بزنید می تونید نظرتون رو در مورد نوشته ها بفرمایید کاملا آزاد هستید اما توهین اگه کردید از همین الان خودتی .

7.مثل نویسنده های مهم از این به بعد این دل نوشته ها رو(مهم و معروف که نیستیم یه دل نویس ساده ایم) تقدیم می کنم

به فرزندم و مادرش.

8.از اینکه این پست اول فکر کنم طولانی بشه همین الان صمیمانه عدرخواهی می کنم.

9.حتی اگر این وبلاگ یک خواننده هم نداشته باشه باز می نویسم یا مثل قبلا روزی چندصدتا هم داشته باشه باز هم می نویسم من دنبال جمع کردن خواننده نیستم پس لطفا پیشنهاد تبادل لینک ندید (باکمال تواضع) .

10.من می نویسم تا اگر عمری بود چندسال دیگه همه رو بخونم پس به خودم آزادی کامل در انتخاب کلمات برای ابراز حالاتم می دهم

................................

و اما

بسم الله...

همینطور که در بالا اشاره کردم مدتی ِ پر حرفم و تصمیم گرفتم این لاگ رو دوباره با دلنوشته بیارم بالا اما در زمانی که خواننده های وبلاگ به شدت اومده پایین و دور دسته شبکه های اجتماعی و مسنجرای مختلف ِ امید چندان به بازدیدکننده زیاد ندارم ولی هر نویسنده ای از خوندن مطالبش توسط دیگران و شنیدن نظرات اونها طبعا" خوشحال خواهد شد و من هم مستثنا نیستم.پس بخونید.

.............

شروع :

دوسال اول زندگیم رو اگر فاکتور بگیرم 30سال طول کشید تا به این چیزهایی که در ادامه خواهم گفت رسیدم.

زندگی قانون یکپارچگی ِ تغییرات ِ و تنها قانون  ثابت دنیا همین تغییرات هستن ولی نوع بشر همیشه درجا موندن و داشتن داشته هاش رو به تغییر ترجیح داده و خواهد داد اما  قانون قانونه  و با نوع بشر هم کاری نداره

من به نقطه ای از باور تغییر رسیدم که سخت خوشحال و سخت تر ناراحت می شودم ،هیچ پیشبینی ای از آینده ندارم نه آینده یک دقیقه بعد نه یک دهه ولی این موضوع  ربطی به نداشتن برنامه و امید نداره هم امیدوارم هم برنامه دارم هم تلاش می کنم اما منتظر هر برخوردی از ای دنیای سراسر تغییر هستم.

همه انسانها تغییر می کنند اما یه موضوعاتی هستند که در بیشتر انسانها المانهای تغییر ناگهانی هستن و با هرتلاشی از طرف خودشون و اطرافیانشون نمی تونن شخص ِ قبل تغییر باشند حالا چندتا از اون المانها رو می گم شما می تونید برای اینکه خودتون تغییر کنید یا باعث تغییر در دیگران بشید یا نشید می تونید امتهان کنید:

1.فوت یک عزیز2-یک تحقییر گسترده3-شکسته شدن غرور-خوردشدن شخصییت-شکسته شدن باورها-از بین رفتن اعتماد به دیگران-مجارات بابت جرم نکرده-فقر-تحمیل و اجبار چیزایی که دوست نداری...

 

این موارد بالا منفی ها بودن  ومثبتها :

1.ازدواج- والد شدن- عاشق شدن-برنده شدن چیزهای غیرقابل پیشبینی-مورد توجه بودن....

 

پس تصمیمی بگیریم آیا می خوایم در ادمای اطرافمون تغییر مثب انجام بدیم یا منفی ؟!

................

حرف زیاده ولی برای پست اول همینها هم خیلییی زیاد شد

دست مهدی عج پشت آرزوهاتون

 

 

 

 

سلام دارم برمی گردم بنویسم...
ما را در سایت سلام دارم برمی گردم بنویسم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : malosak38 بازدید : 145 تاريخ : چهارشنبه 29 آذر 1396 ساعت: 4:15